نگارش هشتم -

عارفه

نگارش هشتم.

نگارش ص ۵۳ بفرستید تاج میدم ممنون میشم سریع

جواب ها

جواب معرکه

جواب معرکه

جواب معرکه

baby Yoda

نگارش هشتم

(از گوگل نیست) **انشا درباره صدای باران** صدای باران برای هر کسی می‌تواند معنای خاص خود را داشته باشد. برای من، صدای باران در شب‌های آرام پاییزی، به نوعی موسیقی طبیعی است که روح را نوازش می‌دهد. در حالی که برخی از مردم ممکن است صدای باران را کلافه‌کننده و آزاردهنده بدانند، برای من این صدا همیشه پر از آرامش و معنای خاص است. باران برای من فقط یک پدیده طبیعی نیست، بلکه یک پیام از طبیعت است که در میان سر و صدای روزمره زندگی، به من یادآوری می‌کند که باید لحظه‌ای توقف کنم و به دنیای اطرافم گوش دهم. وقتی باران شروع به باریدن می‌کند، صدای قطرات آب که به شیشه پنجره می‌خورند، ابتدا یک ریتم یکنواخت و آرام ایجاد می‌کند. این صدا در آغاز ممکن است فقط یک زنگ خفیف به نظر برسد، اما به تدریج این ریتم به یک لحن عمیق‌تر و آرام‌تر تبدیل می‌شود. گاهی اوقات صدای باران به قدری آرام و موزون است که باعث می‌شود ذهنم از تمامی دغدغه‌ها و نگرانی‌های روزانه آزاد شود. گویی که هر قطره باران که به زمین می‌افتد، یک دغدغه یا نگرانی را از ذهن من می‌زداید و آن را به زمین می‌سپارد. صدای باران همیشه با خود خاطراتی از روزهای گذشته به همراه دارد. وقتی در دوران کودکی زیر یک سقف امن در کنار خانواده بودیم و صدای باران به پنجره‌ها می‌خورد، احساس امنیت و آرامش خاصی داشتم. آن زمان‌ها زمانی بود که هیچ چیزی جز صدای باران نمی‌توانست توجه مرا جلب کند. از آن به بعد، هر بار که صدای باران را می‌شنوم، دوباره احساس همان آرامش گذشته به من دست می‌دهد. باران برای من یک یادآوری از لحظات ساده و بدون دغدغه زندگی است. از سوی دیگر، صدای باران باعث می‌شود که به تغییرات طبیعت و زندگی فکر کنم. باران نشانه‌ای از زندگی و رشد است. هنگامی که باران می‌بارد، گیاهان و درختان به زندگی دوباره باز می‌گردند و این چرخه زندگی ادامه می‌یابد. این صدا به نوعی یادآوری از جریان‌های طبیعی زندگی است. صدای باران مانند یک ضرباهنگ است که زندگی در دل طبیعت را هدایت می‌کند و به همه چیز نظم می‌دهد. هر بار که صدای باران را می‌شنوم، برای لحظاتی همه چیز برایم کند و آرام می‌شود. گویی که این صدا از تمامی هیاهوی دنیای بیرون جدا شده و در یک فضای خاص و بی‌زمان جاری است. حتی در روزهای شلوغ و پرکار، وقتی صدای باران به گوشم می‌رسد، احساس می‌کنم که زمان متوقف شده و من تنها باید به این صدا گوش دهم و از آن لذت ببرم. باران همچنین یادآور لحظات نوستالژیک است. در دوران کودکی، وقتی همراه خانواده در زیر یک چتر بزرگ در حال قدم زدن بودیم، صدای باران بر روی چتر به گوش می‌رسید و همانطور که در کنار هم می‌رفتیم، این صدا همواره در پس‌زمینه همه چیز قرار داشت. این صدا اکنون در ذهن من همواره همراه با خاطرات خوش دوران گذشته است. صدای باران برای من نه تنها یک پدیده طبیعی است، بلکه یک تجربه معنوی و روحانی است. این صدا می‌تواند ذهن انسان را آرام کند و او را به دنیای درونی خود ببرد. این همان لحظات است که آدمی می‌تواند از فشارهای روزمره فاصله بگیرد و به سکوت و آرامش طبیعت گوش دهد. شاید برای بسیاری از ما، صداهای طبیعی مانند صدای باران یادآوری کنند که زندگی همچنان ادامه دارد و همه چیز در جریان است، درست مانند بارانی که به زمین می‌ریزد و به رشد و شکوفایی کمک می‌کند. در نهایت، صدای باران برای من تنها یک صدا نیست؛ این صدای زندگی است. صدای باران نه تنها باعث آرامش و لذت می‌شود، بلکه به من یادآوری می‌کند که در دل هر پدیده‌ای در طبیعت، درسی نهفته است. صدای باران همچون یک پیام از طبیعت است که به ما می‌گوید که باید در برابر تغییرات زندگی پذیرا باشیم و آن‌ها را همچون بارانی که زمین را به زندگی دوباره می‌آورد، بپذیریم.

سوالات مشابه